نویسنده: یسنا پنج شنبه 84/12/4 ساعت 2:14 عصر
کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه ی رانندگی از بازو قطع شده بود برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد . پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان بسازد! استاد پذیرفت و به پدر قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند . در طول شش ماه استاد فقط بر روی بدنسازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد . بعد از شش ماه خبر رسید که یک ماه دیگر مسابقات محلی بر گزار می شود . استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد. سر انجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان فقط با همان تک فن همه ی حریفان خود را شکست دهد!
سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات کشوری آن کودک یک دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به عنوان قهرمان سراسری کشور انتخاب گردد . وقتی مسابقه به پایان رسید در راه بازگشت به منزل کودک از استاد راز پیروزیش را پرسید . استاد گفت :*دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان تک فن خوب مسلط بودی ثانیا تمام تمرکز و توجه ات استفاده از همان تک فن بود و سوم این که تنها راه شناخته شده برای مقابله با این فن گرفتن دست چپ حریف بود که تو چنین دستی را نداشتی!*
یاد بگیر در زندگی از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت خود استفاده کنی. راز موفقیت در زندگی داشتن امکانات نیست. بلکه استفاده از بی امکانی به عنوان نقطه قوت است.
نویسنده: یسنا پنج شنبه 84/12/4 ساعت 12:56 عصر
دروغ نگو :
زیرا زندگی در راستی است و مرگ و نابودی در دروغ .
یکی از تئوری های باطنی بر این اساس پی ریزی شده است *دروغ یعنی مرگ و نابودی و راستی یعنی زندگی و هستی * بر پایه ی این تئوری انسان برای رستگار شدن و خوشبختی لازم نیست کار زیادی انجام دهد و همچنین برای آنکه خود را از رنج و گرفتاری خلاص کند نیاز به کوشش های طاقت فرسا ندارد بلکه راز زندگی واقعی در این است که *دروغ نگو* طبق این دکترین اگر انسان دروغ نگوید (و به دروغ آلوده نشود) از همه ی گناهان و خطاها مبرا خواهد شد .
به عبارتی دروغ اصل و عصارهی بدی ها و پلیدی هاست و بنابراین با پرهیز از (صرفا) دروغ می توان از همه ی بدی ها پرهیز کرد .
نویسنده: یسنا دوشنبه 84/12/1 ساعت 1:21 عصر
بی اختیار به سکوت همیشه ی لبخند میاندیشم
به صحبت بی آوا و به طراوت بی دغدغه ی نگاه
بی اختیار به نازیدن اشک بر روی گونه ها می اندیشم
به سادگی محبت و به نیاز شکوفه ی همیشه پائیز
بی اختیار به وعده های بی سرانجام می اندیشم
به احسـاس وجـود و به آبـی خیـال جـوانی ام
بی اختیار به گذر عمر و سایه ی ثانیه ها می اندیشم
به دغـدغـه ی هرگـزها و نا سرانجـام لحظه ها
بیا به امید دیرینه ی بیابان گرد در آرزوی سراب
به ساییدن سر سبزی احتیاج
در غروب انتظارها بنشینیم
تقدیم به تنها هستی وجودم
( سلنا )
نویسنده: یسنا سه شنبه 84/11/18 ساعت 6:43 عصر
گفت ای گروه هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما
نا داده تن به محنت و نا کرده ترک سر
نتوان نهاد پای به خلوتسرای ما
تا دست و رو نشست به خونش نیافت کس
اذن طــواف بر حـرم کبریای مـا
برگردد آن که با هوس کشور آمده
سر ناورد بافسر شاهی گدای ما
ما را هوای سلطنت ملک دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فر همای ما
یزذان ذوالجلال به خلوتسرای قدس
آراسته است بزم ضیافت برای ما
نویسنده: یسنا سه شنبه 84/11/18 ساعت 6:18 عصر
یا حسین عشق تو در جان من است
مهر تو دلبر و جانان من است
آسمان دل من می گوید
روی تو ماه درخشان من است
به تو و تربت شش گوشه قسم
کربلا کعبه ی ایمان من است
من سراپا همه دردم داند
خاک درگاه تو درمان من است
من گنه کار و بدم یا مولا
حب تو مایه ی غفران من است
نویسنده: یسنا سه شنبه 84/11/18 ساعت 6:7 عصر
زندگی بر روی زمین بسیار پر هزینه است اما در عوض هر سال یک سفر رایگان به دور خورشید در بر دارد.
نویسنده: یسنا پنج شنبه 84/11/13 ساعت 11:17 صبح
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین و علی الارواح التی حلت بفنائک
فرا رسیدن ماه محرم برعاشقان و دل سوختگان امام حسین علیه السلام تعزیت و گرامی باد.
ما ز پروانه همه سوختن موخته ایم
چشم و دل بر کرم و لطف حسین دوخته ایم
نارو دوزخ جهت سوختن سوخته نیست
ما که بر آتش این شمع زدل سوخته ایم
نویسنده: یسنا پنج شنبه 84/11/13 ساعت 10:51 صبح
به نام خدایی که جز به فضل او و رحمتش به چیزی امیدوار نیستم و غیر از عدل و دادش از چیزی نمی ترسم و جز به قول او و کتاب او به چیزی اعتماد ندارم و جز به رشته ی اخلاص و محبتش به چیزی چنگ نمی زنم.
ستایش آن پروردگاری را که ما را بر تربیت خود واقف ساخته و از راه توحید و خلوص نیت ما را به یگانگی رهبری فرموده و از هر شک و تردید و الحاد و کفر دور ساخته است.
ای غنی از وصف و تعریف و ثــنا بـی نیـاز از آفـریـن و حمـد مـا
استعانت از تو می جوئیم و بس حمد و توحید تو میگوئیم و بس
**************
بگشای دری که در گشاینده توئـی بنمـای رهی که ره نمـاینـده توئی
من دست به هیچ دستگیری ندهم کایشان همه فانی اند و پاینده توئی